هنوزم تو خیابون دنبال ستگریزه میگردم
تا دلم واسه بچگی هام تنگ میشه میخندم
هنوزم تو جیبم خورده جای برگ تراوله
رستورانی که شام میخورم دکه فلافله
هنوزم از رقص و فریاد و شلوغی بیزارم
شبم با صدای فرهاد و فروغی بیدارم
هنوزم به بازی زمونه قه قه میخندم
زیر دوش آب حموم رو به چه چه می بندم
هنوز با امید به آینده حسابی می کوشم
از بی پولی هم شلوارمو سه سالی می پوشم
یه چن سالی میشه به امید فردا سرحالم
یه چن سالی میشه که شب یلدا سر کارم
همیشه خودمو از یه شخص لـ.ـا.شـ.ـی سَوا دیدم
تو سلمونی هم سرمو با ماشین تراشیدم
همیشه با ورق و قلم تنها و ویلونم
همیشه حباب میدم با چند کام قلیونم
مادر میگه من خودم رو از درد و غصه کشتم
کاش میدونست که با دعاش گرم و قرصه پشتم
کاش میدونست نصیحت حرفاشو میگیرم
کاش میدونست میمیرم تا اشکاشو می بینم
زمونه هیچوقت یه فقیرو ندیده باشه راحت
به امثالی چون من میگن فقیر با شرافت
زمونه مارو ترک کرد و در سرش یه طلاق
زمونه جای شیر زده تو پرورش کلاغ
همیشه دست به قلم و خط به ورق سیاه روزم
همیشه رسم ادب رو از بی ادب می آموزم
کسی که گمراه شد دست به کار بی آبرو زد
کثیف گمراه اون سر به راه بیابون زد
هنوزم تو پیاده رو قدم که میزنم
نونی دیدم میزارم گوشه لگد نمیزنم
هنوزم پاتوق تفریحاتم رودخونه و نـَهره
پاتوق آرامشمم تو زورخونه ی شهره
من همیشه از اشک و گریه شدید خیس خیسم
وقتی با تمام غرور از شهید می نویسم
تو وجودمم ندارم از سابقه شکایت
عشق داش آکل صداق هدایت
هنوزم مینویسم و از بیماری تو تنم
من افتخار میکنم به ایرانی بودنم
بدون نام ایران مساوی به رعشه ی بدنه
هنوزم پلاک گردنم نقشه ی وطنه
اهل مُدم نیستم پوما یه روز D&G شم
آینده همون میشم که امروز می اندیشم
تو هم بدون آینده همونه که بهش یقین داشتی
همون نهالی که به طرز بهترین کاشتی
پس آینده رو میشه به دید بهتر دید
این سیب نارس رو کنار و سیب دیگر چید
میشه نهال خوشبختی رو در حومه ی خود کاشت
میشه تلاش و کوشش رو سرلوحه خود داشت
ما آینده مونو به طرز عالی می سازیم
ما ایرانی ها همه رو به آتی می تازیم
آینده پر از رازه و ما ناجی این رازیم
آ ... نمره مال ماست تو این بازی ریاضی
همیشه دست به قلم و خط به ورق سیاه روزم
همیشه رسم ادب رو از بی ادب می آموزم
کسی که گمراه شد دست به کار بی آبرو زد
کثیف گمراه اون سر به راه بیابون زد
همیشه دست به قلم و خط به ورق سیاه روزم
همیشه رسم ادب رو از بی ادب می آموزم
کسی که گمراه شد دست به کار بی آبرو زد
یه روزی میشنوی که ... سر به راه بیابون زد